خدایا تو نوری بتابان به قلبم که محصول فکرم رضای تو باشد
نظریۀ «وحدت متعالی ادیان» از نظریههای مدرن جهان معاصر و از ابداعات «فریتیوف شووان» و شاهکار او در دینپژوهی تطبیقی بهشمارمیآید، نظریهای که قرنها پیشازاین در آرا و اندیشههای عارفان مسلمان، بهکمال و وضوح تبلور یافته است. نویسندۀ مقالۀ «وحدت درونی ادیان در اندیشۀ مولانا» در این خصوص مینویسد: «از آنجا که بنابر دیدگاه خود شووان، تنها عارفان (اهل باطن) میتوانند با بصیرت عقلی و ژرفاندیشی معنوی، به جنبۀ درونی دین؛ یعنی، طریقت راه یافته و از سرّ وحدت آگاهی یابند، میتوان چنین نتیجه گرفت که عارفان مسلمان و ازجمله؛ مولانا، بر مبنای وحدت وجود عرفانی، به اندیشۀ وحدت متعالی یا وحدت درونی ادیان دستیافته و در آثار خود بدان پرداختهاند. البته این اندیشه در آثار ایشان بهصورت یک نظریه با رعایت همۀ جوانب و جزئیات، پردازش نشده است، اما از لابلای آثار عرفانی در جهان اسلام و ازجمله آثار مولانا، میتوان رگههای این نظریه را یافت و از این راه به وسعت ظرفیت و توانایی سنت عرفانی اسلام پی برد و از آن بهرهمند شد، کاری که خود شووان در ارائۀ نظریۀ خویش بهخوبی از عهدۀ آن برآمده است» (قربانی،۱۳۸۸: ۲۰۵).
ادامەی مطلب را در اینجا بخوانید
نظرات